آنیساآنیسا، تا این لحظه: 10 سال و 2 روز سن داره

شکوفه زندگی ما

نیم سالگرد حضورت مبارک نفس من

1393/8/26 12:44
نویسنده : nasim
233 بازدید
اشتراک گذاری

تمام دل نوشته هایم را در خاک خواهم کاشت،می دانم گل خواهند داد،چشمانم را به باریدن می نشانم تا سبز شود این دفتر احساس..........بگذار تنها یک گل از این دفتر بشکفد .آن را هم با تمام وجود وصداقت تقدیمت می کنم دخترکم..............

 

 

آنیسا،نفسم همیشه باش و با بودنت دلیل زندگی من باش

6ماه از بهترین ماه های زندگی من را ساختی...

هرچند هنوز از بیداری های شبانه...از بیتابی های روزهایت...از مسولیت  سنگین مادر بودن ..خسته ام... اما میدانم  که لذت خنده های شیرینت را به دنیایی نمیدهم...  وقتی از اغوش دیگران دستهایت را به  سمت من  دراز میکنی..وقتی دستان کوچکت دور گردنم حلقه میشود وصورت ولبهایت گونه هایم را لمس میکند انگار که داری ماچم میکنی....وقتی با صداوحرفهای من ازخنده ریسه میروی وجیغ های شادی  میکشی ...دنیا برای من است...مگرچه مزدی میخواهم برای خستگی هایم؟؟؟

نمیدانم امابرایم شیرین ترازاینی میشوی که هستی؟حالا که حس میکنم شیرین ترین موجود عالمی با ان اداهای مخصوص خودت که تا به حال در هیچ کودکی ندیده بودمشان...حس میکنم زیباترین دختر دنیایی.با ان خنده های نمکی که دلم را اب میکند...  به چشم من تو بی نظیر وشگفت انگیزی...وفکر میکنم این حس در تمام مادران عالم مشترک باشد!!!

دردانه ی کوچکم...6ماهگی ات مبارک!!!!!!!!!

امروز واکسن 6 ماهگی ات را زدیم.همیشه از این غول بی شاخ ودم نفرت داشته ام...روزهایی که باید واکسن بزنی قلبم انگار مچاله میشود...قلبم میگیرد ومیسوزد برای تو که بیخبر از همه جا خوشحال در اغوش منی ومن مجبورم بگذارمت زیر دست این مسولین واکسیناسیون که گاهی واقعا بی انصافند وبی رحم ...

وصدای جیغ تو وهق هق گریه ات  که روحم را شکنجه میدهد...

عزیزترینم

۱۸۰ روز است که تو در کنارمی

۱۸۰ روز است که اشباع شده ام از لطیف ترین حس دنیا

۱۸۰ روز است که بوسیدن چشمانت شده عادت قبل از خوابم

 

دختر ملوسم ، اینها پیشرفتهای ۶ ماهگی توست :

درست 26 مهر یعنی بعد پایان 5 ماهگی اولین مروارید قشنگت جونه زد و دومین مرواریدت رو هم درست 4 روز بعد در آوردی.و در کل اصلا اذیت نکردی مارو فدای اون تحمل کردنت بشم که صدات در نمی یاد و درد رو تحمل میکنی.

.بالاخره موفق شدی به تنهایی بشینی ، این بزرگترین پیشرفت حرکتی تو بوده گلم

.میتونی غلت بزنی اما وقتی به شکم می افتی زود خسته میشی.

.خیلی سعی میکنی خودتو به جلو حرکت بدی . زانوهاتو توی شکمت جمع میکنی و پشتت رو بالا میاری ، ولی هنوز یاد نگرفتی که باید از دستات هم کمک بگیری . دستات و میبری عقب و مثل ماهی شنا میکنی انگار.وقتی از تلاش کردن خسته میشی ،  لپتو زمین میزاری و به من که دارم تشویقت میکنم نگاه میکنی . الهی من قربون تلاش کردنت بشم !!!

.خیلی مهربون و خوش خنده ای ، هر کس باهات حرف بزنه واسش میخندی ...

.از صبوری و نجابت و خانومی ات هم هر چی بگم کم گفتم ، از روز اول همینطور بودی . وقتی از خواب بیدار میشی ، با خنده قشنگت بهمون صبح بخیر میگی.اگه مامان پیشت نباشه گریه نمیکنی ، آروم آروم واسه خودت آواز میخونی یا با عروسکات بازی میکنی

.از تنها بودن بدت میاد ، ولی همین که یه لحظه مامان رو ببینی یا صداشو بشنوی و مطمئن بشی که تنها نیستی ، آروم میشی . فدای تو که اینقدر فهمیده ای !!!

.عاشق بازی کردنی ، مخصوصا اینکه مامان پرتت کنه بالا یا بابایی تابت بده طرف من.

.قلقلکی شدی اساسی . وقتی شکمت یا زیر بغلت  رو قلقلک میدم غش میکنی از خنده . قربون خنده های شیرینت بشم !!!

موهای نرم و نازت داره کم کم میریزه . هر صبح که بیدار میشی  بالشت پر شده از موهای کوتاه و ظریفت ، خوشگلم پشت سرت خیلی خالی شده ، نمیدونی چقدر بامزه شدی !!!

.همچنان مکیدن انگشت های دستت ادامه داره ، 

.خوشبختانه ریزش اب دهانت خیلی کمتر شده ،  خدا رو شکر !!!

.هر چیزی که به دستت برسه کمتر از یک ثانیه بعدمیزاریش توی دهنت، قربونت برم که اینقدر کنجکاوی

به شدت عاشق کند بینی و مو شدی تا دستت به صورت من یا بابا برسه بینی مون را چنگ می اندازی گاهی هم با دستای کوچولوت موهامونو میکشی و خودت جیغ میزنی جای ما قتی هم خسته میشی می کنیشون..

به موهای خودتم علاقه داری و همین یه ذره مویی را هم که داری مدام درحال کندنشونی

وقتی خوابت میاد خیلی بهانه می گیری چشمات و بی نیت را انقدر می مالی که قرمز میشه بعدشم کلی گریه می کنی

 

..وزن و قد ۶ ماهگی :

وزن : 8100کیلوگرم

قد : 70سانتی متر

هزار ماشالله ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مهتاب
4 آذر 93 15:00
سلام نسیم جون هزار ماشالله به این انیسای مثل دسته گل